• کد خبر: ۹۴۳۱۴
  • ۱۴۰۳-۰۶-۰۶ - : ۱۰:۵۸

گدایان در ایران با فقیران در فرانسه، چه تفاوت هایی دارند / امنیت روانی و بهداشتی مردم در خطر است

مسئله “فقر و گدایی” در ایران در چند سال اخیر، زوایای جدیدی یافته است.

مجید معتمدی _ روزنامه نگار

به گزارش پایگاه خبری “اقتصاد سالم”؛ حتما شنیده اید که هر کاری، حتی اقداماتِ خلاف، رسم و رسوم و قواعدِ مختص به خود را دارد.

با این پیش فرض، به یک خاطره درباره نوع فعالیتِ فقرا در کشور فرانسه و همچنین نکاتی بسیار مهم در همین رابطه در ایران، توجه بفرمایید:

۱_ نگارنده به یاد دارد که در سفری، یکی از مظاهرِ فرهنگ در شهر پاریس؛ نوعِ عملکردِ “فقرا” ی این شهر بود که:

الف_ با مفهومی به نام “حریم خصوصی” شهروندان، کاملا آگاه و آشنا بوده و آن را حفظ می کردند.

ب_ به گونه ای که “فقیران” در خیابان های شهر پاریس، تا فاصله حدودا ۲ متری بیشتر به مردم نزدیک تر نشده و از همان “فاصله”؛ درخواست خود را بیان می کردند…

ج_ درواقع ضرورت حفظ حریم خصوصی، برای فقرا و گدایان نیز تبیین شده بود که حق ندارند از فاصله ۲ متری، بیشتر به افراد نزدیک شوند.

۲_ اما وضعیت در ایران چگونه است؟

در ایران هم اکنون با چُنین وضعیتی به ویژه در چهارراه ها و پشت چراغ های قرمز، مواجه هستیم:

الف_ گدایانی که با “ملیت های غیر ایرانی” به ویژه زنان، چُنان در کار خود “سِمِج” و بعضا طلبکار هستند که حتی اگر برای خلاصی از دست آنها شیشه خودروی خود را هم بالا بدهید؛ بر شیشه کوبیده و مطالبه ی پول می کنند!

الف/۱_ نگارنده از پشت پرده ی قاچاق و پخشِ “گدایان وارداتی” در سطح کشور و چهار راه های شهرها، آگاه نیست اما مطمئنا چُنین “فرایند” ی؛ دارای یک عقبه و باند در بخش های:

_ فرایند قاچاق از کشورهای مبداء به خاکِ مقدس ایران

_ توزیع در سطح کشور / در همین رابطه طبق اخبار منتشره در یکی دو سال اخیر، “گدایان وارداتی” حتی شهر زیبای تبریز که شُهره به “شهرِ بدونِ گدا” بود را نیز آلوده کرده اند!

_ گُماشتن آنها در چهارراه ها در داخل شهرها

_ و “کسبِ درآمد” و شراکتِ باندهای پشت پرده در درآمدهای حاصل از فعالیت های این گدایانِ وارداتی

_ بنابراین نیروهای انتظامی و امنیتی نیز باید به این “پرونده” ورود کنند

ب_ “کودکان کار” که با کوبیدن به شیشه یا حتی آویزان شدن از خودرو، درخواست وجه دارند

ج_ البته هستند آن دسته از کودکان کاری که، شرافتمندانه “پیشنهادِ” شستن شیشه خودرو، یا فروختن فال و گل را داده و می روند…

۳_ در رابطه با موارد یاد شده، نکته بسیار مهم این است که:

الف_ بخش قابل توجهی از این گدایان، “ایرانی” نیستند

ب_ تعداد زیادی از آنها، “فقیر و نیازمند” نبوده و در حال کاسبی و تیغ زدن به “احساساتِ” مردم ایران هستند.

با برخورد و جمع آوری “گدایانِ وارداتیِ طلبکار”، چرخه ی ورود و توزیع بیماری های واگیردار و عفونی به ایران را نابود کنید /
شیر بچه های ایرانی شب سوم دی ماه ۱۳۶۵ در عملیاتِ کربلای ۴، به آب های سرد و خروشان و وَهمناک و کُشنده ی اروند نزدند که سرزمین شان؛ هم اکنون کلونیِ اضافاتِ جمعیتیِ کشورهای عقب افتاده ی منطقه و شرق آسیا شود /
ایران، تنها، مامنِ ایرانیان است و “دیگران” ی که؛ فرهنگ و شخصیت و رفتاری در سطح و منزلتِ “ایرانیان” دارند

۴_ در این شرایط چه باید کرد!؟

به این “شهرداری” که امیدی نیست، زیرا اگر بود، تا کنون کاری کرده بود؛ اما نگارنده شخصا از “دولت جدید” خواهش می کند که:

الف_ گدایانِ “غیر ایرانی” (بخوانید کاسبانِ احساسات) را جمع آوری و دیپورت کرده یا در اردوگاه های کار اجباری، ساماندهی و نگهداری کند؛ تا خودشان، این خاکِ پاک را که “امانتِ” بهترین فرزندانِ جان فدایِ این مردم است، ترک کنند.

ب_ لازم به گفتن نیست که نباید اضافات و “سر ریزِ” جمعیت کشورهای عقب مانده و جهان سومی، به ایران “سرازیر” شده و:

ب/۱_ “آسایش” مردم را در چهارراه ها و دیگر نقاط سلب کنند

ب/۲_ بیماری های واگیردار و همه گیر به ویژه “عفونی” را از کشورهای خود، به ایران “انتقال”، دهند

ب/۳_ به دلیل سطح بسیار نازلِ رعایت “بهداشت فردی”، عامل شیوع و گسترش بیماری ها در شهرهای کشور باشند

ب/۴_ از “یارانه” بسیار بالای متعلق به مردمِ ایران در نان و آب و سوخت و … استفاده کنند.

ب/۵_ در همین رابطه با توجه به اشراف و توانِ عملیاتی بالای نیروهای انتظامی و امنیتی، درصورت گشوده شدنِ این پرونده و برنامه ریزی های لازم؛ مطمئنا در یک “نیم روز” تمامِ این گدایان وارداتی و مزاحمان از سطح ایران زمین جمع آوری خواهند شد

به “گدایانِ وارداتی” پول ندهید، به کشور خود رحم کنید!

۵_ اما درباره ی عزیزان و “کودکانِ ایرانی” که در خیابان مشغول به کار هستند:

الف_ شهرداری، بهزیستی، وزارت کشور و دیگر سازمان و نهادهای متولی؛ “فرایند حمایتی” کامل و مناسبی را برای فرزندانِ ایران، برقرار کنند.

ب_ فراموش نکنیم که اگر هم اکنون با هزینه هایی به مراتب کمتر، این کار صورت نگیرد، در دهه و دهه های آینده؛ آسیب های اجتماعی و جرائمی که در خیابان این “کودکان” را تهدید می کند، هزینه های به مراتب بیشتری را به دولت و جامعه تحمیل می کند.

ج_ از شرکت ها و بنگاه های اقتصادی و به ویژه در بخش خصولتی و خصوصی انتظار می رود در راستای عمل به “مسئولیت های اجتماعی”؛ به این حوزه ی مهم و فوری، ورود کنند.

د_ “تشکل ها و NGO” های فعال در این بخش، تقویت شده و افزایش یابند‌.

۶_ اما در یک اصل کلی و برای تشخیص نیازمندانِ واقعی از کاسبانِ احساسات؛ بزرگی به نگارنده آموخت که:

الف_ فقرا و نیازمندان واقعی معمولا درخواست کمک و اظهارِ نیاز، نمی کنند

ب_ درصورتی که “نیاز” چُنان به آنها فشار بیاورد که مجبور به درخواست کمک شوند هم، در صورت اظهار نیاز، به هیچ وجه در این کار “سماجت” نمی کنند (برخلاف گدایان وارداتی و کاسبانی که طلبکارانه، به شیشه خودرو می کوبند…)

ج_ بنابراین نزدیک به تمامِ کسانی که در کوچه و خیابان با “سماجت” از شما پول می خواهند؛ “نیازمند” نبوده و می خواهند با تیغِ احساسات، جیبِ شما را خالی و کیسه ی طمعِ خود را پُر کنند. (احتمالا به غیر از افرادِ بسیار معدودی که، مشاعر و کنترلِ عقل خود را از دست داده باشند)

۷_ در پایان از مردم مهربان و رحیم ایران درخواست می شود:

الف_ به هیچ وجه، به گدایان پُر رو به ویژه “اتباع خارجی”، کمک نکنید؛ زیرا این کار جز تقویتِ این “چرخه فاسد” و باندهای پشت پرده، حاصلی نخواهد داشت.

ب_ به عنوان مثال، اگر “کاسبیِ” این گدایانِ وارداتی در ایران داغ باشد، در تماس با اقوام خود در کشورهای مبداء؛ آنها را نیز به “ورود” به ایران تشویق خواهند کرد و بالعکس!

ج_ فراموش نکنید که “ایران زمین”، مامن و کلونیِ اضافات جمعیتیِ کشورهای عقب افتاده ی منطقه و شرق آسیا، نیست و هر ایرانی، نسبت به صیانت از این آب و خاک مسئول است.

د_ اما در برخورد با فقرای ایرانی، سعی کنید به افراد کودک یا کهنسال و ناتوانِ ذهنی و حرکتی کمک کرده و افراد جوان را؛ به روی آوردن به “کارِ شرافتمندانه” تشویق کنید، زیرا مطمئنا به هر حال کاری برای یک جوان وجود دارد.

۸_ درنهایت از مولای مان علی ع وام می گیرم که پس از ضربتِ ابن ملجم یکی از مهمترین وصیت هایش، فراموش نکردنِ “یتیمان و بیوه زنان” بود.

۱/۸_ بنابراین هر ایرانی؛ کمک به “هموطنِ نیازمندش” به ویژه یتیمان و زنان سرپرست خانوار را در حد “وُسع و توانش”؛ وظیفه ی اخلاقی، ملی و میهنی خود بداند تا هیچ ایرانی ای به چرخه ی مهیب و دِهشتناک “فقر” سقوط نکند.

با #نه_به_گدایان_وارداتی از خانواده و وطن مان محافظت کنیم

 

لینک کوتاه : https://eghtesadsalem.com/?p=94314
نظرات کاربران :

مطالب مندرج در بخش "کامنت"، نظراتِ مخاطبانِ سایت بوده و پایگاه خبری اقتصاد سالم قادر به تائید یا ردِّ صحت یا درستی آنها نیست و مسئولیتی در قبال این نظرات ندارد.

  1. حمیدرضا پازوکی گفت:

    سلام
    بزرگترین عیب کشور ما اینست که مشکل را از ابتدا چاره نمیکنیم تا وقتی که به حادترین حالت خود میرسد و آنقدر هزینه بر میشود که گاهی بدلیل بار مالی غیر قابل جبران مجبور میشویم کج دارو مریض کرده و به نوعی تحملش کنیم..
    اگر پلیس روزهای اول این گدایان وارداتی را جمع آوری کرده و پاسپورتشان را بررسی میکرد امروز شاهد یک اپیدمی بزرگ نبودیم..
    راستی گفتم پلیس!! متاسفانه مدتهاست پلیس کمرنگ است و کلانتریها و پلیس ۱۱۰ کم تحرک!!
    و هیچکس هم به این مسئله توجهی ندارد!!

  2. مژگان طباخی گفت:

    با مطالب شما قویآ موافقم

  3. ناشناس گفت:

    سلام،
    من ۶ سال المان زندگی کردم،
    اونجا همینطور بود فاصله رو رعایت میکنن و مودبانه یک بار خواهش میکنن و میرن.
    تو ایران اویزون ادم میشن، پنجره پایین باشه تا کمر میان تو ماشین، میزنن پشت شیشه ماشین و داخل ماشین رو نگاه میکنن، حتی خوراکی تو ماشین باشه میگن اون خوراکی رو بده به من اگه پول نقد نداری.
    من در شهر رشت این مساله رو بیشتر دیدم، تو شهر لاهیجان هم تو خیابون بالاشهرش که جای دور دور هست دقیقا یه تیم هستن که دارن کار و کاسبی میکنن با اسفند دود دادن.
    امیدوارم اینا جمع اوری بشن چون واقعا مزاحمن.

  4. ناشناس گفت:

    غرب بخصوص پاریس همه چیزش برای غرب زده ها نایس هست و باید ماله کشید . خجالت بکشید

  5. رضا گفت:

    هر چه به سر ما آمده از سو مدیریت است ومردم دلسوز واحساس. واین اتباع عقب افتاده سو استفاده کردن از این احساسات ما…

  6. ناشناس گفت:

    نگارش ونگارنده بسیار جهت گیرنده وسیاسی مساله را بیان کرد خصوصا با دستاویز کردن جنگ وشهدا برعلیه عملکرد شهرداری دربرابر گدایان! چه لزومی داشت؟

  7. شایان حسنشاهی گفت:

    باسلام و ضمن تشکر از توجه ویژه نگارنده به این موضوع مهم.
    همچنین تشکر از آقای حمیدرضا پازوکی گرامی به خاطر وقتی که گذاشتند و نظر دادند.
    فقط یه نکته ادبیاتی اینکه ” کج دار و مریز ” را بجای ” کج دار و مریض” استفاده کنیم که درست است یعنی اینکه مثلا کاسه ماستی را کج بداریم ولی نریزیم!🙏
    راجع به موضوع اصلی، مشکلات و چالشهای بسیاری مطرح است مسائلی مانند حقوق بشر!! شاید این اجازه را چه از لحاظ رسمی و غیررسمی (احساساتی -وجدانی) ندهد که در یک نیم روز همه اینها را جمع کنیم و کجا ببریم، چطور نگهداری کنیم و سرویس بدهیم تا اینکه چطور به مبداشان برگردانیم که این وسط تلفات انچنانی ندهند و البته رسانه ها که قطعا دادشان برمیاد که ای داد و بیداد برسید که یک زن و کودک ضعیف و گرسنه و .. مورد ضرب و شتم!! و بدرفتاری قرار گرفت و قص علی هذا…

    امیدوارم در اولین فرصت ابتدا جلوی ورود گرفته شود و جلوی ضرر را از هرکجا که بگیری صلاح است و در قدم بعد با برنامه ریزی و هماهنگی وزارت کشور و همه ارگان های مرتبط و درگیر بصورت اساسی و گام به گام و گاماس گاماس این موضوع به بهترین صورت حل گردد.
    البته همانطور که نگارنده محترم به خوبی و شناختی که از خودمان به لحاظ عاطفی و احساساتی دارند کم هزینه ترین راه اصلی همانا “نه به گدایان وارداتی” است که چنانچه فرهنگ سازی و اطلاع رسانی شود و حتی جریمه به کسانی که کارشان باعث تشویق و رایج شدن موضوع میشود می تواند بازدارنده باشد. با احترام/ حسنشاهی
    hassanshahi2003@yahoo.com

دیدگاه شما