• کد خبر: ۱۸۶۶۷
  • ۱۴۰۰-۰۳-۰۳ - : ۷:۳۰
ایران_شیعه ستیزی، به اوج رسید

ایران، استانِ ۲۳ اُم چین!؟

یک خودپژوهشگر پِندار، در توئیتی ایران را “استانی” از کشورِ چین، نامیده است.
وی پیش از این نیز مسلَّماتِ تاریخیِ شیعه را زیر سوال برده بود.
با این حال هنوز خبری از دفاعِ سازمانهای مسوول از مسلَّماتِ دینی و ملیِ ما ایرانیان، نیست.

مجید معتمدی _ روزنامه نگار

به گزارش پایگاه خبری “اقتصاد سالم”، آبان ماه سال گذشته (۱۳۹۹) فردی به نامِ حسین دهباشی با انتشارِ توئیتی، وقوع بزرگترین فاجعه ی تاریخ شیعه که اهانتِ “عمربن خطاب” به ساحت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و به شهادت رسیدن ایشان است را، زیر سوال برد.

وی در توئیتش با ذکرِ استدلال های پوچ و مضحکی همچون “پارچه ای بودن درب خانه ها در آن زمان”؛ اظهار کرد که حادثه حمله ی عمر به خانه ی فاطمه (س) و ضربه به درب و شکستن آن و جسارت وی به ساحت ایشان و فاجعه ی رخ داده، نادرست بوده و سندیَّتِ تاریخی ندارد!

متاسفانه نهادها و سازمان های مسوول در آن زمان هیچ برخوردی با اظهارات این فرد که برخلافِ واقعیت های مسلَّمِ تاریخیِ شیعه است، انجام ندادند؛ هرچند پایگاه خبری “اقتصاد سالم” در همان زمان با انتشار یادداشتی یادآور شد که “تلخ ترین و غم انگیرترین حادثه رخ داده در تاریخ تشیع؛ اهانت عمربن خطاب است که در دوره خلافتِ غیرشرعی و غصبیِ ابوبکر خلیفه اول، برای بیعت گیری اجباری، به درب خانه امیرِ مومنان رفته، جسارت و اهانت کرده و با ضربه به درب خانه باعث آسیب دیدن بانوی عالم، دُخت رسول الله و حضرت خدیجه، همسر حضرت امیر، نورالانوارِ گیتی، فاطمه زهرا سلام الله علیها می شود که جراحات وارده شهادت ایشان را به دنبال دارد.
این بغض فروخفته ای است که از ۱۴۰۰ سال پیش در دلِ شیعه مانده و تا ظهور حضرت حجت و رستاخیز و برآمدن نظمی دیگر و جهانی دیگر، درمان نخواهد شد…
مِهر علی و فاطمه و اولادش؛ در خون هر ایرانی ست و با تحریف تاریخ، و پوزه ی سگان، دریا نجس نخواهد شد”.

کدام شیعه ای و فراتر از آن کدام مسلمانی در ایران، تلخ ترین حادثه ی صدر اسلام را انکار می کند!؟

با این حال برخورد نکردن نهادهای مسوول باعث جری تر شدن این فرد شده و بلافاصله پس از آن وی توهین جدیدتری انجام داده و این بار؛ “کودتای سقیفه” و غصبِ خلافت را، “فرایندی دموکراتیک برای انتخابِ جانشین پیامبر” خواند!

ما نیز در همان زمان در واکنش به این انکارِ و تحریفِ واقعیاتِ مسلمِ تاریخی، یادآوری کردیم که “رسول الله در آخرین حج عمر مبارک خود معروف به حجت الوداع، در راه بازگشت از مکه به مدینه در منطقه ای به نام غدیر خم، به اصحاب و همراهان دستور توقف داده و پیش روندگان کاروان را فرمان بازگشت داد و منتظر رسیدنِ باقی کاروان ماند، تا همه مردم جمع شده و امر مهمی را با جامعه اسلامی در میان بگذارد که همان ابلاغ پیام الهی در جانشینی علی به جای رسول الله، بود.

در ابلاغ این پیام بود که حضرت رسول دست علی (ع) را بالا برده و فرمودند “هر که من مولای اویم پس علی مولای اوست” و به دنبال آن جامعه اسلامی حاضر در صحنه که روایتها تعداد آنها را تا ۱۲۰ هزار نفر هم ذکر کرده اند، با امیرالمومنین “بیعت” و او را به عنوان جانشین رسول الله، “انتخاب” کردند.

با این حال چند ماه بعد با وخیم شدن حال پیامبر و نزدیکی به روزهای وفات، سرانِ مثلثِ “زر و زور و تزویر” در اسلام آن زمان از جمله “ابوبکر و عمر”، که جانشینی علی (ع) را در راستای منافع شخصی، باندی و گروهی خود نمی دیدند، بلافاصله پس از فوت رسول الله و در حالیکه علی و یارانش در حال انجام مراسم تدفین پیامبر بودند، در محلی به نام “سقیفه” جمع شده و با زیر پا گذاردن “امرِ الهی، ابلاغِ رسول الله و انتخاب و بیعتِ مردم”، از میان خود، ابوبکر را به عنوان خلیفه و جانشین پیامبر انتخاب کردند؛ در حالیکه تکلیفِ جانشینی رسول الله پیش از آن در غدیر خم تعیین شده و جامعه اسلامی با علی، بیعت کرده بودند.

پس از آن عاملانِ “کودتای سقیفه”، بلافاصله عوامل خود را به کار گرفته و شروع به بیعت گیریِ مجدد از مردم برای ابوبکر می کنند و البته در بعضی موارد که افراد راضی به شکستن عهد و انتخاب پیشین و “بیعتِ سیاه” با خلیفهِ غصبی و نامشروع نمی شوند، از زور و خشونت استفاده می کنند.

با وجودِ این مسلَّماتِ تاریخی و مستنداتِ آن افرادی همچون حسین دهباشی _ خودپژوهشگر و روزنامه نگار پِندار _ و دیگر مزدوران و سفسطه گرانی که از ماجرای سقیفه به عنوان “فرایندی دموکراتیک برای انتخاب جانشین پیامبر” نام می برند؛ بفرمایند با وجود انتخاب و بیعتِ سراسری و همگانی توده مردم و امت اسلام (۱۲۰ هزار نفر حاضر در صحنه) در حادثه غدیر خم با علی ابن ابی طالب؛ شکل گیری “ماجرای سقیفه” بلافاصله بعد از فوت پیامبر توسط تعدادِ اندک و انگشت شماری از سرانِ خائنِ اسلام و انتخاب ابوبکر از میان خودشان، مفهومی جز کودتای سران بر ضدِ انتخاب مردم، می تواند داشته باشد!؟”

“هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست”

با این حال آن اقدامِ حسین دهباشی نیز با پاسخی از سوی نهادها و سازمانهای مسوول همراه نبود و کار را به جایی رساند که وی اخیرا در توئیت دیگری بعد از دین و مذهب، موجودیتِ ملیِ ما ایرانیان را زیرِ سوال برده و “ایران را استانی از کشورِ چین”! خوانده است.

با این حال این بار هم در پاسخ به این وقاحت، هتاکی و توهین به تک تکِ ایرانیانِ وطن پرست؛ تاکنون شاهدِ هیچ اقدامی از سوی نهادهای ذی ربط به ویژه سازمان های امنیتی نبوده ایم.

در این شرایط بنده به عنوان یک روزنامه نگارِ علاقه مند به این کُهن دیارِ دردمند و به ارث رسیده از سربازانِ شهیدی همچون ژنرال قاسم سلیمانی؛ این پرسش مهم را از نهادهای امنیتی می پرسم که فردی همچون حسین دهباشی، دیگر چه کاری باید بر علیه اعتقادات و منافع ملیِ ۸۰ میلیون ایرانی انجام دهد تا به اقدامات خصمانه و “ایران_شیعه” ستیزانه ی وی رسیدگی شود!؟

اقداماتی همچون تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب، نفیِ استقلالِ ملی و وابسته نشان دادن کشور… و عناوینِ مجرمانه ی دیگری که در توئیتِ اخیر حسین دهباشی مستتر است، را چه کسی باید پاسخ دهد!؟

آیا افکار عمومی در ایران عَنتر و مَنترِ امثال دهباشی هاست که با خیالِ آسوده و حاشیه ی امن، هر اکاذیبی که می خواهند را در آن بریزند و از آب گل آلود، ماهیِ خود را صید کنند!؟

کمی از دولتمردانِ اروپایی بیاموزید که دفاع از موجودیتِ جعلی و خطرناکی همچون “صهیونیزم” را به ناموس خود تبدیل کرده اند تا جایی که حتی هرگونه اظهارنظری علیه صهیونیستها نیز “جرم” محسوب می شود، آنگاه ما در برابر زیر سوال بردنِ حقایق و مسلَّماتِ ملی و دینی خود، خونسردانه، تنها به تماشا نشسته ایم…

همچنین عاجزانه و دردمندانه از “حسین دهباشی” به عنوان کسی که خونِ ایرانی در بدن دارد، درخواست می کنم برای رسیدن به “شهرت”، “ثروت” و… هر اهداف دیگری که از اینگونه اقدامات بر ضدِّ تاریخ_ملیت_مذهب ما دارد؛ از روش ها و ابزارهای دیگری استفاده کند.

اینگونه حمله به ارزشها، آدرسهای غلط دادن و فریفتنِ افکار عمومی حتی اگر به فریب خوردن و تغییرِ ذهنیتِ یک ایرانی نسبت به دین و ملیتِ خود منجر شود، اقدامی ست غیرقابل بخشش و جبران که در این دنیا و آن دنیا آثار و تبعات آن دامن گیرِ شما خواهد شد…

لینک کوتاه : https://eghtesadsalem.com/?p=18667
نظرات کاربران :

مطالب مندرج در بخش "کامنت"، نظراتِ مخاطبانِ سایت بوده و پایگاه خبری اقتصاد سالم قادر به تائید یا ردِّ صحت یا درستی آنها نیست و مسئولیتی در قبال این نظرات ندارد.

  1. Najib گفت:

    سخن خیلی غیر مسولانه میگویند بازی با همه چیز حال با ریش بابا هم بازی

دیدگاه شما