حادثه ای دیگر از ماموران انضباط شهری / شهرداری خسارت لَبو فروش را باید بدهد / “ماموران شهرداری حق تعرض به افراد را ندارند” 

مجید معتمدی _ روزنامه نگار

به گزارش پایگاه خبری “اقتصاد سالم”، طبق آنچه در این ویدئو دیده می شود، ماموران شهرداری می خواهند “چرخ دستی” مَرد لبوفروش و محتویات آنرا ضبط کنند و چرخ دستیِ پُر از لبو و باقالیِ داغ را به سمت خودروی وانت شهرداری می کِشَند؛ درمقابل نیز مَرد لبوفروش (صاحبِ چرخ دستی) مقاومت کرده و تلاش می کند اَموالش را حفظ کند…

درمیانه ی این کشمکش ها، ناگهان چرخ دستی چَپ می شود و تمام لَبوها و باقالی های داغ که برای فروش آماده شده اند و بُخار هم از آنها بلند می شود؛ روی زمین کف خیابان می ریزد و از بین می رود…

در این ویدئو دیده می شود که پشت لباس فُرم ماموران شهرداری که در وسطِ این معرکه حضور دارند، نوشته شده است:” طرح انضباط شهری / حفاظت معابر “.

در رابطه با این حادثه، نکات مهمی باید مدنظر مسئولان شهرداری و سازمان های نظارتی قرار گیرد:

۱_ در ویدئوی منتشره در شبکه های اجتماعی که توسط مخاطبان برای این پایگاه خبری فرستاده شده است، “زمان و مکانِ حادثه” مشخص نیست.

۱/۱_ با توجه به “نا هَنجار و ناراحت کننده” بودنِ صحنه های این ویدئو، از بازپخش آن در اینجا خودداری می کنیم؛ اما شرحِ کلی ماوقع همان است که در سطور بالا گفته شد و گزارش تصویریِ خلاصه ای از آن نیز در زیر منتشر می شود:

۲_ طبق آنچه که در سطور بالا گفته و دیده شد و فارغ از اینکه قوانینِ شهرداری در حوزه “سدمعبر” در رابطه با حادثه ی رُخ داده چه حکمی دارد، پرسش مهم این است که آیا اقدام ماموران شهرداری با اصول “عزتِ شهروندان و مصلحتِ مردم ایران”؛ که طبق یک اصل کلی باید سرلوحه ی کاری تمام ماموران و مُستخدمان دولت باشد، انطباق و سازگاری دارد یا خیر!؟

۱/۲_ لازم به یادآوری است که دهه ها است که مردمِ ایران فروشندگان لَبو و باقالیِ داغ در چرخ دستی ها را در فصول پاییز و زمستان در خیابان ها می بینند و مشتریانِ کالای عرضه شده از سوی آنها در روزهای سردِ سال هستند، تا جاییکه این چرخ دستی ها به بخشی از فرهنگ و تاریخ شهری ما تبدیل شده اند؛ بنابراین در این فقره ی خاص نیز اگر فرضا، جای توقف لَبوفروش مربوطه، نامناسب بوده است ماموران شهرداری می توانستند به وی تذکر دهند که چرخ دستی خود را به محل مناسب تری جا به جا کند نه اینکه درنهایت چِنین حادثه ای خَلق شود…

۳_ همچنین پرسش دیگر این ست که مامورانِ شهرداری هنگام تلاش برای ضبط چرخ دستی پُر از لبو و باقالیِ داغ و آماده ی فروش؛ با خود چه فکری کرده اند!؟
آیا از نظرِ آنها این امکان وجود داشته که این چرخ دستی را “سالم” سوار وانتِ کرده و به شهرداری منتقل کنند، بدون اینکه کمترین آسیبی به محتویاتِ آن و اموال مَرد لبوفروش، وارد شود!؟

۴_ در این رابطه قوانینِ شهرداری چه می گوید!؟ آیا حتی در صورتِ “سدمعبر”، ماموران شهرداری این حق را دارند که به “اموالِ” دست فروشانی که برای تامین مایحتاج و معاش خود مجبور به کار در خیابان هستند، “آسیب” ی وارد کنند!؟

۵_ بهرحال آنچه مشخص است این است که در این فقره ی خاص، ماموران شهرداری تمامِ اموال و محتویاتِ چرخ دستیِ یک لبوفروشِ خیابانی را که از جنس مواد غذاییِ فاسد شدنی و آسیب پذیر بوده و امکانِ احیای آن وجود ندارد، را از بین برده اند…

۶_ بدیهی ست که ماموران شهرداری عملی خلافِ شرع، اخلاق و قانون مرتکب شده اند و باید خسارت وارده به این شهروند را، جبران کنند.

۷_ فراموش نکنیم که طبق یک اصل کلی مولای ما علی ع در برابرِ ظالمان، همچون شیری درنده و در برابر مظلومان؛ همچون مادری نازک دل و مهربان بود…
فراموش نکنید که این سرزمین، تنها بازمانده و “حرم شیعه” در جهان و مُفتَخر به گوهره ی تمدنیِ “ایران_شیعه” است…

۱/۷_ این نکته بدیهی ست که در این فقره “مَرد لبوفروش” به دلیل پایین بودن تمکن مالی، مجبور به لَبوفروشی در سوزِ سرمای زمستان است در غیر این صورت فِی المَثَل اگر فردی متمکن بود برج ساز می شد… حال آیا این نوع رفتار با کسب و کار و داراییِ این فرد، آیا با اصول مکتب شیعه و مولای آن سازگار است!؟

یا اینکه پنجه ای ست که بر چهره ی رحمانیت و مدنیتِ این مکتبِ پُرافتخار کشیده می شود!؟

۸_ نویسنده ی سطور به عنوان یک دانش آموخته در “دانشکده ی خبر” و براساس تجربیاتِ ۲ دهه روزنامه نگاری معتقدم که چُنین اقداماتی؛ علاوه بر آنچه در سطور بالا گفته شد، برخلافِ اصول و شاخص های امنیت و منافع ملی این سرزمین بوده و دادستان می تواند از منظرِ “حفظ حقوق عمومی” به این حادثه ورود کند.

۹_ همراهانِ فرمانده ی شهید نقل کرده اند که در یکی از سفرها حین تردد برای حضور در فرودگاه، خودروی شهید “قاسم سلیمانی” با یک خودروی پراید تصادف می کند؛ علی رغم مقصر بودنِ خودروی پراید در حادثه، فرمانده اصرار می کند که رضایتِ راننده ی پراید جلب شود… همراهان از حاج قاسم سلیمانی می پرسند خودروی پراید مقصر بود، چرا به او خسارت دادید!؟ پُرافتخارترین فرمانده ی ایرانی در چند صد سال اخیر می گوید:” ما عازم سوریه هستیم و شاید شهید شدیم… روا نیست کسی از ما ناراضی باشد”.

۱/۹_ در پایان باید یادآوری کرد در سرزمینی که چُنین بزرگانی را به خود دیده است با چِنین فرهنگ و تمدنِ والایی، انجام چِنین اقداماتی از سوی مُستخدمانِ دولت؛ وَهن این تاریخِ پُرافتخار و جفا به این مردم و این تمدن و ضربه به منافع ملی است…

تشکیل پرونده قضایی برای ماموران شهرداری در استان گلستان به دلیل ضرب‌وحرج دست‌فروش گرگانی

به گزارش “اقتصاد سالم”، اقدامات دیگری نیز از سوی ماموران شهرداری رُخ داده است به گونه ای که روز گذشته (۲۱ اسفند ۱۴۰۲) دادستان مرکز استان “گلستان” اعلام کرد: پس از انتشار ویدئوی درگیری ماموران انضباط شهری گرگان با دست فروشان، مدیر مربوطه به دادسرا احضار شده و علاوه بر اخطار به وی، ملزم به عذرخواهی رسمی و انتشار آن به صورت عمومی و دلجویی از دست فروشان آسیب دیده شد.

دادستان مرکز استان گلستان تصریح کرد: دستگیری غیرقانونی و کتک‌کاری مردم مصداق بارز نقض “حقوق شهروندی” است و ماموران انضباط شهری به هیچ وجه حق تعرض به افراد را نداشته و اقدام این افراد فراقانونی بوده و جرم است و از باب حفظ حقوق عمومی برای متخلفین پرونده تشکیل و تحت تعقیب قضایی قرار گرفتند.

وی خاطرنشان کرد: پیشتر هم، درباره نحوه برخورد با دستفروشان به شهرداری تذکر داده بودیم و در صورت تکرار اقدامات فراقانونی و نقض حقوق شهروندی افراد، مسئولیت آن متوجه شخص شهردار گرگان است و باید پاسخگو باشد.

دادستان تاکید کرده که هرچند اقدام شهرداری برای عذرخواهی کار خوبی بوده است اما رافع مسئولیت نیست.