اسفندِ جهنمیِ مردم ایران / مُفسدان اقتصادی پا بر گلوی شهدا گذاشته اند

مجید معتمدی _ روزنامه نگار

به گزارش پایگاه خبری “اقتصاد سالم”، ابتدا نگاهی خلاصه و موجِز می کنیم به “اسفندِ جهنمی” و آنچه در این “ماه” در جریان ۸ سال دفاع از “مال و جان و ناموس”؛ بر سر بهترین فرزندانِ این سرزمین آمد:

شهید حمید باکری / برادر کوچکِ شهید آقامهدی باکری

۱_ حمید باکری / شهادت ۶ اسفند ماه ۱۳۶۲ / سن هنگام شهادت ۲۸ سال / فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا / در عملیات والفجر یک از ناحیه پا و پشت زخمی و در بیمارستان بستری شد و پس از ترخیص، مجددا به جبهه ها بازگشت / در عملیات خیبر با اولین گروه پیشتاز که قبل از شروع عملیات بایستی مخفیانه در عمقِ دفاعی دشمن پیاده می‌شدند و مراکز حساس نظامی را به تصرف درمی‌آوردند، عازم شد و ساعت ۱۱ شب ۳ اسفند ۶۲ با شروع عملیات خیبر با بی‌سیم خبر تصرف پل مجنون (که به افتخارش پل حمید نامیده شد) در عمق ۶۰ کیلومتری عراق را اطلاع داد / همان پلی که با تصرفِ آن دشمنِ متجاوز قادر نشد نیروهای خود در جزایر را فراری دهد و یا نیروی کمکی بفرستد، درنتیجه تمام نیروهایش در جزایر کشته یا اسیر شدند و این عمل قهرمانانه فرمانده و بسیجی‌هایش؛ ضمانتی در موفقیت این قسمت از عملیات بود و عاقبت با ۲ روز جنگ شبانه روزی در مقابل انبوه نیروهای زرهی دشمن (فقط با نارنجک و آرپی‌جی و کلاش) در حفظ آن پل مهم جنگیدند و در همان جا در کنار نیروهایش به شهادت رسید.

شهید حسین خرازی

۲_ حسین خرازی / شهادت ۸ اسفند ۱۳۶۵ / سن هنگام شهادت ۲۹ سال / فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین ع /  یگان تحت فرماندهی حسین خرازی در عملیات بیت‌المقدس جزو اولین لشکرهایی بود که از رودخانه کارون عبور کرده و به جاده اهواز _ خرمشهر رسید و در عملیات آزادسازی خرمشهر نقش مهمی ایفا کرد / عملیات خیبر همراه با دشواری‌های زیادی برای لشکر تحت فرماندهی او بود. بعثی ها، منطقه را با جنگ‌افزارهای کشتار جمعی و بمب‌های شیمیایی مورد حمله قرار دادند اما خرازی حاضر به عقب‌نشینی و ترک مواضع نشد، تا اینکه یک دست او بر اثر اصابت ترکش قطع شد و در این شرایط بود که به عنوان مجروح به عقب فرستاده شد. / حسین خرازی پس از ترخیص از بیمارستان مجددا به صحنه نبرد بازگشت و سرانجام در عملیات کربلای ۵ در منطقه شلمچه به شهادت رسید.

شهید امیر حاج امینی

۳_ امیر حاج امینی / شهادت ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ / سن هنگام شهادت ۲۵ سال / بی‌سیم‌چی گردان نصر لشکر ۲۷ محمد رسول الله / امیر حاج امینی در عملیات‌ های آزادسازی شهرهای مهران، بستان و والفجر ۸ شرکت داشت / وی در عملیات‌ های کربلای ۴ و ۵ بی‌سیم‌چی گردان بود و سرانجام روز ۱۰ اسفند ماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شهر مرزی شلمچه و جنوب کانال پرورش ماهی به شهادت رسید / ۲ عکس از او پس از شهادت برای مادرش گرفته شده که بعدها به عنوان تاثیرگذارترین عکس‌ها در جریان دفاع مقدس شناخته شدند.

شهید محمدابراهیم همت

۴_ محمدابراهیم همت / شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲ / سن هنگام شهادت ۲۸ سال / فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله / در جریان عملیات خیبر، همچنان که رزمندگان ایرانی در برابر ارتش بعثی عراق مقاومت می‌کردند، هنگامی که ابراهیم همت برای بررسی وضعیت جبهه جلو رفته بود در محل تقاطع جاده‌های جزایرِ مجنون شمالی و جنوبی بر اثر اصابت گلوله توپ سر از بدنش جدا شده و به شهادت رسید / ابراهیم همت در جریان عملیات خیبر به همرزمانش گفته بود: “باید مقاومت کرده و مانع از بازپس گیری مناطق تصرف شده، توسط دشمن شد؛ یا همه اینجا شهید می شویم و یا جزیره ی مجنون را نگه می داریم”.

شهید عبدالحسین برونسی

۵_ عبدالحسین برونسی / شهادت ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ / سن هنگام شهادت ۴۲ سال / فرمانده تیپ ۱۸ جوادالائمه / عبدالحسین برونسی در ۳ شهریور ۱۳۲۱ در کدکن، از توابع شهرستان تربت حیدریه زاده شد. وی پس از چند بار تغییر شغل به علت شبهه ناک بودن کار و کم فروشی صاحبان مغازه، نهایتاً به شغل بنایی روی می‌آورد و تا انقلاب به همین شغل ادامه می دهد / او از فعالان سیاسی مخالف حکومت پهلوی بود که چند بار توسط ساواک دستگیر و شکنجه شده، به طوری که دندان‌هایش را می‌شکنند و نهایتاً حکم اعدامش صادر شد اما با وقوع انقلاب نجات یافت / گردان بلال با فرماندهی عبدالحسین برونسی، در جریان عملیات والفجر ۳ موفق به تصرف ارتفاعات کله‌قندی و به اسارت گرفتن سرهنگ جاسم یعقوب؛ داماد و پسرخاله صدام شد تا جاییکه، صدام حسین دیکتاتور عراق و رهبر حزب بعث شخصا برای سر او جایزه تعیین کرد / وی سال ۱۳۶۳ در عملیات بدر در شرق دجله به شهادت رسید.

شهید عباس کریمی

۶_ عباس کریمی / شهادت ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ / سن هنگام شهادت ۲۷ سال / چهارمین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله پس از شهادت فرماندهان پیشینِ این لشکر/ عباس کریمی تابستان سال ۱۳۵۹ داوطلبانه برای مبارزه با تجزیه طلبان عازم کردستان شده و پس از مدتی، به عنوان مسئول اطلاعات عملیات سپاه در این منطقه معرفی شد / وی مدتی بعد همراه با جاویدالاثر “احمد متوسلیان” به جبهه‌های جنوب عزیمت کرده و به عنوان مسئول اطلاعات عملیات تیپ محمد رسول‌الله به فعالیت خود ادامه داد / عباس کریمی در روز پنج شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ در حالیکه آخرین دستور ابلاغی از جانب قرارگاه را در عملیات بدر (منطقه شرق دجله و شمال القرنه) اجرا می‌کرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سر زخمی و به شهادت رسید / وی طبق وصیت خودش در قطعه ۲۴ بهشت زهرا در نزدیکی مزار شهید دکتر “مصطفی چمران” در خاک پاک وطن آرام گرفت.

شهید مهدی باکری

۷_ مهدی باکری / شهادت ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ / سن هنگام شهادت ۳۰ سال / فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا / مهدی باکری در مرحله دوم عملیات بیت المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحتهایی که داشت،  در مرحله سوم عملیات به قرارگاهِ فرماندهی رفت تا رزمندگان را هدایت کند / در عملیات رمضان به عنوان فرمانده تیپ عاشورا به نبرد در داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد / در عملیات خیبر زمانیکه برادرش حمید (شهید حمید باکری) به شهادت رسید، با وجود علاقه خاصی که به او داشت، بر ادامه مبارزه تاکید کرد / مدتی بعد عملیاتِ بدر با رمز “یا فاطمه زهرا س” با فرماندهی مهدی آغاز شد / رزمندگان در پیشروی اولیه از “جزایرِ مجنون” موفق به گرفتن پاسگاه ترابه و تسخیر بخشی از بزرگراه بغداد _ بصره شدند. / سرانجام مهدی باکری در این عملیات در ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ درحالیکه در حالِ تلاش برای حفظ جزایرِ “مجنون” بود، به شهادت رسید.

نکاتی مهم درباره شهدا و سوابق یاد شده در بالا:

الف: لازم به یادآوری ست که سوابق و عملکرد رزمندگان به شهادت رسیده در “اسفند” ماه در جریان ۸ سال تجاوز رژیم بعثی عراق یاد شده در سطور بالا؛ کاملا “خلاصه و موجِز” بوده و تنها بخش ناچیزی از دستاوردها و خدماتِ آنها به مامِ وطن را روایت می کند.

ب: نگاهی به روایت های نقل شده از رزمندگان در جبهه ها و کتاب خاطراتِ جانبازان و اُسرا و آزادگان؛ نشان می دهد که قریب به صددرصد رزمندگان ایرانی حضور یافته در جبهه های “دفاع مقدس”، نقشی اساسی و مهم در دفاع از “بقا” ی این آب و خاک و ساکنان آن داشته اند.

رانت خواران و مُفسدان، پا بر “گلوی شهدا” گذاشته اند

با یادآوری “نامِ” برخی از آنان که با گذر از “آتش و خون”، ایران زمین را برای این مردم به “یادگار و امانت” گذاشتند… باید هشدار داد که آن دسته از “مدیران” در بخش خصوصی و دولتی، که در تنگنای تحریم های فلج کننده و مشکلاتِ اقتصادی و معیشتیِ این مردم؛ به انواع رانت خواری و فساد اقتصادی و غارتِ “بیت المال” مشغولند و نمونه هایی همچون “چای دبش و پرونده فرزندان حجت الاسلام محمد مصدق و…” از نمونه ها و مصادیقِ اخیر آن است… به آرمان ها و ارزش های این شهدا و فرهنگِ “شهادت”، خیانت می کنند و درواقع پا بر گلوی این شهدا گذاشته اند…

این افراد از نظر شاخص ها و الگوهای مرتبط با منافع و امنیت ملی در یکی از دسته های زیر قرار می گیرند:

۱_ دزدانِ بی حیا و خائن به شهدا و این سرزمین: در خوشبینانه ترین حالت، “دانه دشت” هایی که در شرایط تحریم های خارجی و تنگنای اقتصادی مردم به “چپاول” نشسته اند؛ “خائنانِ بی حیایی” هستند که باید طبق فرهنگ علوی و فرمایشات آقا امیرالمومنین علی ع:

الف: ابتدا دسترسی شان به بیت المال قطع شود (برکنار شوند)

ب: اموالِ به غارت رفته، از آنها بازپس گرفته شود

ج: رُسوا شده و به مردم معرفی و محاکمه و مجازات شوند

۲_ عواملِ سرویس های خارجی و نفوذی ها: اما در این حوزه نباید از عامل “نفوذ” غافل شد.

قطع به یقین بخشی از دانه درشت هایی که در بخش دولتی یا خصوصی؛

الف: تصمیمات مضرر به حال کشور، مردم و اقتصاد می گیرند

ب: به بیت المال و اموال مردم دست اندازی می کنند

ج: در ظاهر “خیرخواه”، اما در عمل “تخریبگر” هستند…

عواملِ سرویس های خارجی و “نفوذ” داده شده در بخش دولتی و خصوصی هستند که آمده اند تا “ریشه به تیشه” ی این مردم و مملکت بزنند.

در رابطه با این دسته، علاوه بر برخوردهای ۳ گانه ی ذکر شده در بالا، مجازاتِ “همکاری با دشمن و ضربه به امنیت ملی” نیز باید بررسی و اعمال شود.

می خواهند “مجنون” را از ما بگیرند

باید یادآوری کرد که رانت خواران و مُفسدان اقتصادی، چه هدفِ انتفاع شخصی داشته باشند و چه مامور و نفوذی “دشمنانِ ایران زمین” باشند؛ می خواهند “مجنون”، میراثِ بازمانده از شهیدان را از ما بگیرند…

فایل صوتی مستند و به جای مانده از آخرین مکالمه بی سیم شهید مهدی باکری با شهید احمد کاظمی / مهدی باکری ساعتی پیش از شهادت در “کشف و شهودِ” خود، بهشت را دید و بخشی از این “بهشت” را پشت بی سیم برای احمد کاظمی روایت کرد / فرمانده ی شهید قاسم سلیمانی، “آخرین بازمانده و پیوسته” به کاروانِ این شهدا نیز در این ویدئو، روایتگری می کند:”مهدی، عادی نبود…”.